250,000
امکان سفارش بیشتر وجود ندارد!
کیفم را گذاشتم روی صندلیام و به قلمهها سر زدم.
سهتایشان بیآب شده بودند و تشنه.
یکی از آن سهتا، قلمۀ «من» بود.
یادم است تا در خانه پریشان میشدم، قناریها مریض و برگگلهایم زرد میشدند...
همهچیزِ این زبانبستهها به حال ما ربط دارد.
«اصل» عشق، همین است.
عشقی که بین گلها و آدمهاست...
عشقی که بین پرندهها و آدمهاست...
عشقی که بین آدمها و آدمهاست.
حال ما روی هم اثر میگذارد اگر عاشق باشیم...
نظرات
نظرات (0)